ای خسته از جماعتِ غرقِ ریا حسین
دوباره زائر خسته ز راه آمده است
دل دوباره در حضور اربعین
ڪلام مختصر بیقـــراریام این است
ﺍﻓﺘﺎﺑﯽ ﻧﻮﺭ ﺍﻓﺸﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﺭﻭﯼ ﻧﯿﺰﻩ ﻫﺎ
انقَدر بر من اضطراب نده
بنویس زان روایت سر تا به پا عرق